محمد علی اسعدی؛ صادق خلیلیان؛ سید حبیب اله موسوی
چکیده
مطالعه حاضر به دنبال تعیین الگوی کشت بهینه محصولات زراعی شبکه آبیاری دشت قزوین با تأکید بر سیاست کمآبیاری و کاهش مصرف کود و سموم شیمیایی است. برای این منظور، از رهیافت برنامهریزی ریاضی مثبت (PMP) و حداکثر بینظمی (ME) استفاده شده است. نتایج گزینه اول (کمآبیاری پنج درصد در محصولات گندم، جو، ذرت علوفهای، ذرت دانهای و چغندرقند ...
بیشتر
مطالعه حاضر به دنبال تعیین الگوی کشت بهینه محصولات زراعی شبکه آبیاری دشت قزوین با تأکید بر سیاست کمآبیاری و کاهش مصرف کود و سموم شیمیایی است. برای این منظور، از رهیافت برنامهریزی ریاضی مثبت (PMP) و حداکثر بینظمی (ME) استفاده شده است. نتایج گزینه اول (کمآبیاری پنج درصد در محصولات گندم، جو، ذرت علوفهای، ذرت دانهای و چغندرقند در مرحله رسیدن و کمآبیاری پنج درصد در مرحله رشد رویشی برای یونجه توأم با کاهش پنج درصد کود و سموم شیمیایی) نشان داد که محصولات چغندرقند، یونجه، ذرت دانهای و ذرت علوفهای به دلیل بالا بودن بازده اقتصادی نسبت به دو محصول گندم و جو وارد الگوی کشت میشوند. همچنین اعمال این سیاست منجر به افزایش بازده ناخالص مزرعه (5/4 درصد ) و کاهش آب مصرفی (1/5 درصد) اراضی زراعی منطقه شد. در اثر اعمال گزینه دوم نیز الگوی کشت به سمت محصولاتی که صرفه اقتصادیبالاتری به ازای مصرف هر مترمکعب آب آبیاری دارند،پیش میرود، بهطوریکه اعمال این گزینه باعث افزایش بازده ناخالص مزرعه و کاهش آب مصرفی به ترتیب به میزان6/3 و 2/17 درصد شده است. دیگر نتایج تحقیق نشان داد که شاخصهای پایداری منابع آب، انواع کودو سموم شیمیایی در اثر اعمال سیاستهای مذکور در الگوی PMP، کمتر از وضعیت فعلی الگوی کشت منطقه است. شاخصهای مذکور مبین این واقعیت است که مصرف زیاد آب،کود و سموم شیمیایی مانع رسیدن به یک کشاورزی پایدار میگردد.