شناسنامه علمی شماره
مقاله پژوهشی
ادریس مرسلی؛ نادر حیدری؛ عباس زارع؛ حمیدرضا حاتمی
چکیده
زیرساختها که بستر اصلی برای فعالیت و تولید کشاورزی از منابع محدود آب را فراهم میکنند، از الزامات راهبردی توسعه این بخش محسوب میشوند. هدف پژوهش حاضر شناسایی، تعیین اهمیت، میزان تأثیر و بررسی روابط مؤلفهها و شاخصهای زیرساختی در ارتقاء بهرهوری آب کشاورزی بود. روش این تحقیق میدانی و پیمایشی بود که در آن پس از مطالعات اسنادی ...
بیشتر
زیرساختها که بستر اصلی برای فعالیت و تولید کشاورزی از منابع محدود آب را فراهم میکنند، از الزامات راهبردی توسعه این بخش محسوب میشوند. هدف پژوهش حاضر شناسایی، تعیین اهمیت، میزان تأثیر و بررسی روابط مؤلفهها و شاخصهای زیرساختی در ارتقاء بهرهوری آب کشاورزی بود. روش این تحقیق میدانی و پیمایشی بود که در آن پس از مطالعات اسنادی و کتابخانهای و مصاحبه با خبرگان، به کمک ابزار پرسشنامه محقق ساخته، میزان اهمیت شاخصها را در یک طیف لیکرت 5 گزینهای دریافت کرده و به بررسی سؤالات و فرضیات پرداخته است. این تحقیق با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLSروابط و میزان تأثیر متغیرها را مشخص کرده است. طبق نتایج حاصله، تمرکز زیرساختها روی عرضه آب کشاورزی بود و ضعف رویکرد تقاضا محوری، جامعنگری، سیستمی، و فرایندی را به عنوان مسائل اصلی این زیرساختها نشان می داد. همچنین مؤلفه «مجهز کردن اراضی پایاب چاهها به تجهیزات اندازهگیری و کاربرد آب آبیاری» و شاخص «سهم اراضی پایاب چاههای مجهز به سامانههای کم مصرف آب از کل این اراضی»، از مؤثرترین آنها بود و مشخص گردید که (با فرض ثابت بودن سایر متغیرها)، «زیرساختهای آب کشاورزی» حدود 6/87 درصد در «ارتقاء بهرهوری آب کشاورزی» تأثیر داشته و بین هر یک از مؤلفهها و شاخصهای مربوطه نیز رابطه مثبت و معنیداری برقرار میباشد.
مقاله پژوهشی
حمداله اسکندری؛ اشرف عالی زاده امرایی
چکیده
به منظور بررسی اثر الگوی کاشت و آبیاری موضعی ریشه بر بهرهوری آب و سودمندی بهرهبرداری از زمین در کشت مخلوط گندم و شبدر ایرانی، پژوهشی به صورت مزرعهای در شهرستان سلسله (استان لرستان) در سال زراعی 95-1394 اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی در سه تکرار انجام شد. عامل اول مدیریت آبیاری شامل آبیاری کامل (I1) و آبیاری موضعی (I2) ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر الگوی کاشت و آبیاری موضعی ریشه بر بهرهوری آب و سودمندی بهرهبرداری از زمین در کشت مخلوط گندم و شبدر ایرانی، پژوهشی به صورت مزرعهای در شهرستان سلسله (استان لرستان) در سال زراعی 95-1394 اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی در سه تکرار انجام شد. عامل اول مدیریت آبیاری شامل آبیاری کامل (I1) و آبیاری موضعی (I2) بر اساس عمق ریشه بود و عامل دوم الگوی کاشت شامل کشت خالص گندم (W) و شبدر ایرانی (C)، کشت مخلوط گندم-شبدر ایرانی روی ردیفهای جداگانه (WC1) و روی یک ردیف (WC2) . در کلیه الگوهای کشت، مصرف آب در آبیاری موضعی ریشه به طور معنیداری (P≤0.01) کمتر از آبیاری کامل بود. عملکرد دانه گندم و شبدر ایرانی در آبیاری موضعی کمتر از آبیاری کامل ریشه بود به طوری که به ترتیب با کاهش 27% و 36% عملکرد دانه در کشت خالص مواجه شدند. با این حال، کاهش میزان مصرف آب از طریق اعمال آبیاری جزئی ریشه باعث افزایش بهرهوری آب در کلیه الگوهای کاشت شد (32 % در کشت خالص گندم، 92 % در کشت خالص شبدر، 44 % در کشت مخلوط روی ردیفهای جداگانه و 51 % در کشت مخلوط روی یک ردیف). نسبت برابری زمین در الگوهای کشت مخلوط در شرایط آبیاری موضعی ریشه 5/19 % بیشتر از آبیاری کامل ریشه بود که نشان میداد کشت مخلوط تا حدودی اثرات منفی کاهش فراهمی آب را جبران نمود. چرا که محتوای نسبی آب برگ گندم و شبدر ایرانی در الگوهای کشت مخلوط بیشتر از کشت خالص بدست آمد. بر این اساس، آبیاری موضعی ریشه همراه با کشت مخلوط میتوانند به عنوان راهکاری مناسب برای افزایش بهرهوری آب در تولید دانه گندم و شبدر ایرانی بکار رود.
مقاله پژوهشی
حلیمه پیری
چکیده
بهمنظوربررسیتأثیرسطوحمختلف آبیاری،کود نیتروژن و روشهای آبیاریبرعملکرد واجزایعملکردپیاز،آزمایشیبهصورتاسپلیتپلات (کرتهای خردشده)فاکتوریل در قالبطرحبلوککاملتصادفی با 48 تیماردرسهتکراروبهمدتدوسالدر مزرعه تحقیقاتی شهرستان زهک اجرا گردید. روش آبیاری به عنوان تیمار اصلی و ترکیب مقدار کود نیتروژن و آب آبیاری به عنوان تیمار ...
بیشتر
بهمنظوربررسیتأثیرسطوحمختلف آبیاری،کود نیتروژن و روشهای آبیاریبرعملکرد واجزایعملکردپیاز،آزمایشیبهصورتاسپلیتپلات (کرتهای خردشده)فاکتوریل در قالبطرحبلوککاملتصادفی با 48 تیماردرسهتکراروبهمدتدوسالدر مزرعه تحقیقاتی شهرستان زهک اجرا گردید. روش آبیاری به عنوان تیمار اصلی و ترکیب مقدار کود نیتروژن و آب آبیاری به عنوان تیمار فرعی در نظر گرفته شد. تیمارهای کودی شامل چهار سطح کود نیتروژن از منبع اوره (130، 5/97، 65 و 5/32 کیلوگرم در هکتار) بود. کشت پیاز بهصورت نشایی در سالهای 1394 و 1395 و آبیاری بهصورت آبیاریسطحی، آبیاری قطرهای سطحی و آبیاری قطرهایزیرسطحی انجام شد. بیشترین مقدار عملکرد و بهرهوری مصرف آب آبیاری در سیستم آبیاریقطرهای زیرسطحی( 42/28تندرهکتار و 19/5کیلوگرمبرمترمکعبدرهکتار) و کمترین آن در روش آبیاریسطحی (19 تندرهکتار و 33/2 کیلوگرمبرمترمکعبدرهکتار) بهدست آمد. کاهش مقدار کود نیتروژن به کمتر از 100٪ باعث کاهش عملکرد سوخ و کارآیی مصرف آب آبیاری گردید. بیشترین عملکرد و بهرهوری مصرف آب آبیاری در تیمار 100٪ کود نیتروژن(59/31 تندرهکتار و 75/4 کیلوگرمبرمترمکعبدرهکتار) و کمترین آن در تیمار 25٪ کود نیتروژن(12/16 تندرهکتار و 67/2 کیلوگرمبرمترمکعبدرهکتار) حاصل شد. اثر مقدار آب آبیاری بر عملکرد سوخ پیاز و بهرهوری مصرف آب آبیاری نشان داد که با کاهش آب آبیاری به کمتر از نیاز آبی گیاه، عملکرد کاهش و بهرهوری افزایش یافت اما از این نظر بین تیمار 100٪ نیازآبیگیاه و تیمار 75٪ نیازآبیگیاه اختلاف معنیدار مشاهده نشد. بنابراین با توجه به نتایج بهدست آمده و با توجه به کمبود آب در منطقه میتوان آبیاری این گیاه را با 75٪ نیازآبی گیاه انجام داد بدون آنکه تأثیر معنیدار در میزان عملکرد تولید شده داشته باشد. بهترین تیمار برای استفاده از کود نیتروژن همان استفاده 100٪ از کود نیتروژن بهخصوص در شرایط تنش آبی میباشد. با توجه به پتاسیل بالای تولید در آبیاری قطرهای زیرسطحی و کاهش تبخیر و تعرق در آن، میتوان از این روش آبیاری برای کاشت پیاز در منطقه استفاده نمود و با درنظرگرفتنآلودگیآبهایزیرزمینیبهدلیل مصرفبیرویهکودهاینیتروژنوجلوگیری ازتجمعنیتراتدرسوخها،بهنظرمیرسد استفادهازآبیاریقطرهایمدیریتمصرفکودهاینیتروژنرابهبود میدهد.
مقاله پژوهشی
علی مومن پور؛ علی ایمانی؛ داوود بخشی
چکیده
ترکیب پایه و پیوندک، خصوصیات بیوشیمیایی بادام را در شرایط شوری، تحت تاثیر قرار میدهد. بهمنظور ارزیابی اثر تنش شوری بر تغییرات بیوشیمیایی تعدادی از ژنوتیپهای بادام،آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو عامل ژنوتیپ در چهار سطح (’شکوفه‘،’سهند‘ و ژنوتیپ’40-13‘ پیوند شده روی پایه GF677و پایه GF677بدون ...
بیشتر
ترکیب پایه و پیوندک، خصوصیات بیوشیمیایی بادام را در شرایط شوری، تحت تاثیر قرار میدهد. بهمنظور ارزیابی اثر تنش شوری بر تغییرات بیوشیمیایی تعدادی از ژنوتیپهای بادام،آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو عامل ژنوتیپ در چهار سطح (’شکوفه‘،’سهند‘ و ژنوتیپ’40-13‘ پیوند شده روی پایه GF677و پایه GF677بدون پیوند)و شوری آب آبیاری در پنج سطح (5/0، 5/2، 9/4، 3/7 و 8/9 دسیزیمنس بر متر)، انجام شد. پس از اعمال تیمارهای آزمایشی، صفات بیوشیمیایی از قبیل فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانتی، قندهای محلول و نامحلول، پرولین، پروتئینهای محلول کل، فعالیت آنزیمهای کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز، پراکسید هیدروژن، مالون دیآلدئید و سایر آلدئیدها اندازهگیری شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد، محتوای پراکسید هیدروژن، مالون دیآلدئید و سایر آلدئیدها، با افزایش غلظت نمکتا سطح شوری 8/9دسیزیمنس بر متر در ژنوتیپهای مورد مطالعه، افزایش یافت. همچنین، محتوای فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی، قندهای محلول، پرولین، پروتئین محلول کل، فعالیت آنزیمهای کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در ژنوتیپهای مطالعه شده، ابتدا با زیاد شدن غلظت نمک، افزایش یافت و سپس با افزایش بیشتر سطح شوری، مقدار آنها کم شد. در مجموع، بیشترین محتوای پروتئینهای محلول کل، فعالیت آنزیمهای کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در سطح شوری 3/7 دسیزیمنس بر متر و بیشترین محتوای فنل کل، ظرفیت آنتیاکسیدانی، قندهای محلول و پرولین در سطح شوری8/9 دسیزیمنس بر متر و کمترین محتوای پراکسید هیدروژن، مالون دیآلدئید، سایر آلدئیدها و قندهای نامحلول در دو سطوح شوری 3/7 و 8/9 دسیزیمنس بر متر در رقم ’شکوفه‘، مشاهده شدند. در مجموع، از میان ژنوتیپهای مورد مطالعه، ارقام ’شکوفه‘ و ’سهند‘ پیوند شده روی پایهGF677به ترتیب، به عنوان متحملترین و حساسترین ارقام به شوری، تشخیص داده شدند.
مقاله پژوهشی
حبیبه جهان بخش؛ سید علی محمد مدرس ثانوی؛ حامد کشاورز؛ مهدی پناهی
چکیده
مطالعات فیزیولوژیک گیاهان زراعی تحت تأثیر عوامل تنشزای غیر زنده با هدف بهبود تولید آن در آینده دارای اهمیت میباشد. این پژوهش در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران در سال 1394، برای بررسی مورفولوژی، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت شیرین تحت سطوح مختلف دیاکسیدکربن (500، 900 و 1300 میکرو مول بر مول هوا)، اشعه فرابنفش ...
بیشتر
مطالعات فیزیولوژیک گیاهان زراعی تحت تأثیر عوامل تنشزای غیر زنده با هدف بهبود تولید آن در آینده دارای اهمیت میباشد. این پژوهش در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران در سال 1394، برای بررسی مورفولوژی، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت شیرین تحت سطوح مختلف دیاکسیدکربن (500، 900 و 1300 میکرو مول بر مول هوا)، اشعه فرابنفش (UV-A, B, C) و سطوح مختلف آبیاری (آبیاری کامل و کمآبیاری (60 % ظرفیت زراعی)) اجرا شد. کمآبی تأثیر معنیداری بر ارتفاع بوته گذاشت بطوریکه نسبت به شاهد 10 درصد کاهش نشان داد. تعداد برگهای زیر بلال تحت تأثیر تیمار اثر متقابل کمآبی و دیاکسید کربن و تیمار برهمکنش پرتو فرابنفش و دیاکسیدکربن کاهش یافت اگرچه این کاهش از لحاظ آماری تفاوت معنیداری نداشت. با کاهش میزان آبیاری، سطح ویژهی برگ، سطح برگ بوته و شاخص برداشت نیز کاهش نشان داد. سطح ویژه برگ و سطح برگ کامل در اثر کمآبی کاهش محسوسی داشت بطوریکه نسبت به شاهد به ترتیب 11% و 19% کاهش نشان داد. در شرایط آبیاری کامل زراعی بین غلظت CO2 و تعداد دانه در ردیف رابطهی مستقیم وجود داشت و در شرایط اعمال تنش کمآبی این رابطه از نوع معکوس بود تحت اثر متقابلCO2و تابش فرابنفش، با کاهش طول موج پرتو فرا بنفش عملکرد کاهش یافت. کاهش طول موج از A به B بر میزان عملکرد تأثیر چندانی نداشت اما از B به C مقدار عملکرد کاهش بسیاری یافت. بنابراین میتوان گفت که افزایش غلظت پرتو فرا بنفش در شرایط تنش خشکی منجر به کاهش تعداد برگ و سطح برگ میشود و کاهش عملکرد اجتناب ناپذیر است.
مقاله پژوهشی
بهاره بهمن آبادی؛ عباس کاویانی؛ پیمان دانشکار آراسته؛ رستا نظری
چکیده
تبخیر-تعرق مرجع یک پدیده چند متغیره و پیچیده است که به عوامل متعددی وابسته است. دقیقترین روش برآورد آن، استفاده از لایسیمتر است که مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی است. از این رو هدف اصلی این تحقیق برآورد تبخیر-تعرق واقعی براساس الگوریتمهای تک منبعی SEBALو SSEBو الگوریتم دو منبعی TSEBدر سه سنجنده MODIS ، ETM+وOLI & TIRSاست که در سه مرحله صورت گرفته ...
بیشتر
تبخیر-تعرق مرجع یک پدیده چند متغیره و پیچیده است که به عوامل متعددی وابسته است. دقیقترین روش برآورد آن، استفاده از لایسیمتر است که مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی است. از این رو هدف اصلی این تحقیق برآورد تبخیر-تعرق واقعی براساس الگوریتمهای تک منبعی SEBALو SSEBو الگوریتم دو منبعی TSEBدر سه سنجنده MODIS ، ETM+وOLI & TIRSاست که در سه مرحله صورت گرفته است. در برآورد تبخیر-تعرق براساس الگوریتم SEBAL، شاخص تعدیل شده پوشش گیاهی(SAVI) و فاکتور تصحیح اثرات زمینه خاک (L)از اهمیت ویژهای برخوردار است به همین منظور این شاخص به عنوان ضریب کالیبراسیون در نظر گرفته شد که با توجه به وضعیت درصد پوشش سبز روی سطح زمین انتخاب شد. نتایج حاصل از هر سه سنجنده نسبت به دادههای لایسیمتری خطای کمتری نسبت به مقدار تبخیر-تعرق بدست آمده با فرض 5/0L= داشته است (mm/day 49/1، 84/0، 76/1=RMSE). برای صحتسنجی نتایج حاصل از کالیبراسیون از 30 % باقیمانده دادههای لایسیمتری استفاده شد. نتایج شاخصهای آماری تفاوت معنیدار(در سطح 95%) دادههای پیشبینی شده را بیان میکند. نتیجه اینکه، با مقایسه سه الگوریتم در سه سنجنده MODIS،ETM+و OLI & TIRSالگوریتم SSEBدر سنجنده ETM+در سطح معنیدار( 95%) و مشاهده کمترین میزان خطا (mm/day 41/0=RMSE) به عنوان الگوریتم برتر برای تخمین تبخیر-تعرق در دشت قزوین معرفی شد.
مقاله پژوهشی
یاسر حسینی؛ جواد رمضانی مقدم؛ محمدرضا نیکپور؛ عطیه عبدلی
چکیده
مدلهای ریاضی متعددی در زمینه چگونگی پاسخ گیاهان به تنش همزمان شوری و خشکی و سهم هر یک از آنها در کاهش جذب آب، وجود دارد. مدلهای جذب آب در شرایط تنش همزمان به سه دسته جمعپذیر، ضربپذیر و مدلهای مفهومی تقسیمبندی میشوند. دراین مطالعه، شش تابع ماکروسکوپی کاهش جذب آب شامل ونگنوختن جمعپذیر و ضربپذیر، دیرکسن و آگوستیجن، ...
بیشتر
مدلهای ریاضی متعددی در زمینه چگونگی پاسخ گیاهان به تنش همزمان شوری و خشکی و سهم هر یک از آنها در کاهش جذب آب، وجود دارد. مدلهای جذب آب در شرایط تنش همزمان به سه دسته جمعپذیر، ضربپذیر و مدلهای مفهومی تقسیمبندی میشوند. دراین مطالعه، شش تابع ماکروسکوپی کاهش جذب آب شامل ونگنوختن جمعپذیر و ضربپذیر، دیرکسن و آگوستیجن، وندام و همکاران، همایی و همکاران و اسکگز و با استفاده از دادههای کشت گلدانی گیاه گوجه فرنگی مینیاتوری مورد ارزیابی قرار گرفت.پژوهش در قالب طرح آزمایشی کاملاً تصادفی با سه تکرار و در دو سطح شوری (4 و 7 دسیزیمنس بر متر) انجام شد. سطوح خشکی به صورت تغییرات پتانسیل ماتریک (سه سطح تخلیه رطوبتی40%، 50% و 65% گنجایش مزرعهای) اعمال گردید. نتایج نشان داد که در سطوح چهار و هفت دسیزیمنس بر متر واکنش گیاه به تنش همزمان شوری و خشکی بیشتر ضربپذیر است. از میان مدلهای ضربپذیر، مدل دیرکسن در سطح شوری هفت دسیزیمنس بر متر (متوسط خطای بیشینه 14/0 و متوسط ریشه مربعات خطا 15/0) نزدیکی بیشتری با نتایج اندازهگیریها داشتند. در سطح شوری هفت دسی زیمنس بر متر، مدل وندام (متوسط خطای بیشینه 09/0 و متوسط ریشه مربعات خطا 017/0) و اسکگز (متوسط خطای بیشینه 14/0 و متوسط ریشه مربعات خطا 018/0)برازش بهتری را با دادههای اندازهگیری شده نشان داد.
مقاله پژوهشی
مهدی الهی؛ محمدحسن وکیل پور؛ حامد نجفی علمدارلو
چکیده
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی اگرچه سبب افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی شده اما از طرفی سبب افت سطح ایستابی و تخلیه آبخوانها شده است؛ بهگونهای که اکثر دشتهای ایران در حال حاضر ازنظر استخراج آب زیرزمینی جزو دشتهای ممنوعه میباشند. لذا اعمال سیاستهای مدیریت صحیح منابع آب زیرزمینی ضروری است. ...
بیشتر
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی اگرچه سبب افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی شده اما از طرفی سبب افت سطح ایستابی و تخلیه آبخوانها شده است؛ بهگونهای که اکثر دشتهای ایران در حال حاضر ازنظر استخراج آب زیرزمینی جزو دشتهای ممنوعه میباشند. لذا اعمال سیاستهای مدیریت صحیح منابع آب زیرزمینی ضروری است. به همین منظور، در مطالعه حاضر با استفاده از الگوی برنامهریزی ریاضی اثباتی (PMP) و رهیافت حداکثر آنتروپی (ME) به ارزیابی اقتصادی سیاستهای مختلف بخش کشاورزی در راستای مدیریت منابع آب زیرزمینی در دشت کبودرآهنگ پرداخته شد. دادهها و اطلاعات موردنیاز با مراجعه به سازمانهای ذیربط و با استفاده از تکمیل 141 پرسشنامه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای توسط کشاورزان دشت کبودرآهنگ در سال زراعی 95-1394 تکمیل و جمعآوری گردید. نتایج تحقیق نشان داد که اعمال سناریوهای افزایش قیمت، سهمیهبندی آب زیرزمینی و سناریوهای سهمیهبندی توأم با افزایش قیمت (تلفیقی) در سطوح 10%، 20%و 30% موجب کاهش سطح زیر کشت، کاهش سود ناخالص کشاورزان و کاهش آب مصرفی میشود. همچنین نتایج نشان داد که سناریوی افزایش قیمت آب زیرزمینی چندان تأثیرگذار نیست و تنها هزینه کشاورزان را افزایش میدهد، اما سیاست سهمیهبندی و تلفیقی به عنوان یک سیاست مؤثر توصیه میشود. سناریوهای سهمیهبندی نسبت به دو سناریوی دیگر دارای بازده اقتصادی بیشتری به ازای هر مترمکعب آب مصرفی بود و بهعنوان سناریوی برتر در این تحقیق معرفی گردید. در پایان پیشنهاد میشود که الگوی کشت به سمت محصولاتی مانند گندم و سیبزمینی سوق داده شود که نسبت به آب مصرفی، سود ناخالص بیشتری را حاصل کرده و بهعبارتیدیگر بازده اقتصادی بیشتری دارند.
مقاله پژوهشی
محمد علوی؛ جهانگیر عابدی کوپایی؛ بهروز مصطفی زاده
چکیده
به دلیل کمبود آب استفاده از پسابها برای آبیاری اهمیت بیشتری پیداکرده است. همچنین کاربرد مواد طبیعی و غیر سمی مانند زئولیت که سبب افزایش راندمان کاربرد کود میشود و همزمان آبشویی نیترات خاک را کاهش میدهند، موردتوجه زیادی قرارگرفته است. پژوهش حاضر با اهداف بررسی تأثیر دو اندازه برای ذرات شامل 1 تا 68/1 میلی متری و 53 تا 63 میکرون و مقدار ...
بیشتر
به دلیل کمبود آب استفاده از پسابها برای آبیاری اهمیت بیشتری پیداکرده است. همچنین کاربرد مواد طبیعی و غیر سمی مانند زئولیت که سبب افزایش راندمان کاربرد کود میشود و همزمان آبشویی نیترات خاک را کاهش میدهند، موردتوجه زیادی قرارگرفته است. پژوهش حاضر با اهداف بررسی تأثیر دو اندازه برای ذرات شامل 1 تا 68/1 میلی متری و 53 تا 63 میکرون و مقدار کاربرد (20 و 60 گرم در کیلوگرم خاک) زئولیت کلینوپتیلولایت طبیعیCp)) و زئولیت اصلاحشده با سورفکتانت SMZ)) بر آبشویی نیترات و آمونیوم خاک و عملکرد گیاه گندم با استفاده از ستونهای خاک و برای آبیاری با پساب در فصل زراعی 95-1394 انجام شد. خاکهای مورد آزمایش در استوانههایی از جنس پلیاتیلن با قطر داخلی 11 سانتیمتر و ارتفاع 65 سانتیمتر موردمطالعه و ارزیابی قرار گرفتند.آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار برای هر تیمار طراحی گردید. نتایج نشان داد میزان کل نیتروژن نیتراتی (NO3-N) خارجشده از ستونهای خاک اصلاحشده با SMZو Cpدر مقایسه با تیمار کنترل که بدون مواد اصلاحکننده بود به ترتیب 32% و 27% کاهش یافت. همچنین، استفاده از اصلاحکنندههای Cpو SMZرشد گیاه گندم را بهبود بخشید. اندازه ذرات اصلاحکنندهها اثر معنیداری بر آبشویی نیترات و رشد گیاه گندم نداشت. بهطورکلی نتایج نشان داد که اصلاحکنندههای Cpو SMZبهعنوان موادی سازگار با محیطزیست در کنترل آبشویی نیترات خاک و بهبود عملکرد گیاه گندم مؤثر میباشند.
مقاله پژوهشی
خدیجه فتاحی دولت آبادی؛ حسین بابازاده؛ پیام نجفی؛ حسین صدقی
چکیده
تعیین سریع و دقیق زمان آبیاری بهمنظور جلوگیری از تنش آبی گیاه، از مهمترین مسائل مدیریت پایدار آب در مزرعه است. اندازهگیری رطوبت خاک و درجه حرارت سطح برگ، دو روش تعیین زمان آبیاری است. در این تحقیق با ترکیب این دو روش مدلی برای برنامهریزی و مدیریت آبیاری ذرت علوفهای (SC-701) ارائه شده است. رطوبت نسبی (RH)، دمای هوا (Ta)، دمای سطح برگ ...
بیشتر
تعیین سریع و دقیق زمان آبیاری بهمنظور جلوگیری از تنش آبی گیاه، از مهمترین مسائل مدیریت پایدار آب در مزرعه است. اندازهگیری رطوبت خاک و درجه حرارت سطح برگ، دو روش تعیین زمان آبیاری است. در این تحقیق با ترکیب این دو روش مدلی برای برنامهریزی و مدیریت آبیاری ذرت علوفهای (SC-701) ارائه شده است. رطوبت نسبی (RH)، دمای هوا (Ta)، دمای سطح برگ (TL) و رطوبت خاک (SM) در سال1392 اندازهگیری شد و با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی ورگرسیون خطی چندگانهآزمون (stepwise Method)، مدلی ارائه شد. در سال 1393 پنج تیمار شامل 35،% 65%، 75%، 85% و 100% کل آب قابل دسترس با چهار تکرار تعریف شد، زمانی که رطوبت خاک به رطوبتهای مزبور میرسید آبیاری صورت میگرفت. اندازهگیریهای سال قبل تکرار و مدل واسنجی شد. نتایج سال اول، همبستگی بین پارامترهای RH، Ta، TL، Ta-TLبهعنوان متغیر مستقل و SMبهعنوان متغیر وابستهR2=0.87را نشان داد. ضریب تبیین مدل رطوبت خاک با سه پارامتر ورودی دمای هوا، دمای سطح برگ و رطوبت نسبی، R2=0.92به دست آمد. در این مدل، رطوبت خاک رابطه معکوس با متغیرهای (Ta) و (TL-Ta) و رابطه مستقیم با RH دارد. رطوبت خاک با استفاده از مدل برای تیمارهای سال دوم بهکار رفت و با مقادیر اندازهگیری شده مقایسه شد. اختلاف میانگین رطوبت خاک اندازهگیری و برآورد شده با مدل در زمان اوج تشعشع خورشید (هنگام ظهر) کمتر از 10± درصد بود. مدل مزبور دادههای تیمار 75% کل آب قابل دسترس را بهخوبی و با اختلاف بسیارکم تخمین زد.
مقاله پژوهشی
صادق رحمانی؛ مسعود یزدان پناه؛ معصومه فروزانی؛ عباس عبدشاهی
چکیده
کمیابی آب و افزایش آلودگی منابع آب از یک طرف و افزایش سریع تقاضای آب به دلیل افزایش جمعیت و بهبود سطح زندگی در کنار تغییرات اقلیمی، دامنهای گسترده برای بحران آب در سراسر جهان و ایران ایجاد نموده و در تولید محصولات کشاورزی آب به عامل محدود کنندهای تبدیل شده است. از این رو کشاورزان راهبردهای سازگاری گوناگونی را برای کاهش اثرات ...
بیشتر
کمیابی آب و افزایش آلودگی منابع آب از یک طرف و افزایش سریع تقاضای آب به دلیل افزایش جمعیت و بهبود سطح زندگی در کنار تغییرات اقلیمی، دامنهای گسترده برای بحران آب در سراسر جهان و ایران ایجاد نموده و در تولید محصولات کشاورزی آب به عامل محدود کنندهای تبدیل شده است. از این رو کشاورزان راهبردهای سازگاری گوناگونی را برای کاهش اثرات کمبود آب در شیوههای مبتنی بر کشاورزی خود بکار گرفتهاند. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی باور کشاورزان و راهبردهای سازگاری برای مدیریت آب کشاورزی تحت شرایط کمبود آب و عوامل موثر بر آنها در شهرستان ممسنی در استان فارس بود. جامعه آماری این پژوهش کشاورزان آبیکار به تعداد 4033 نفر بودند. به منظور انتخاب افراد برای مطالعه از روش نمونهگیری تصادفی متناسب بهره گرفته شد که بر اساس جدول کرسی و مورگان، نمونهای 351 نفری از کشاورزان برای تحقیق انتخاب شد.نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای فاصله مزرعه تا مرکز شهر، تجربه کار کشاورزی، آگاهی از عواقب خطر، احساس تعهد، ریسکپذیری و دسترسی به اعتبارات، 2/42% از تغییرات متغیر باور کشاورزان نسبت به کمبود آب را تبیین می نمایند. همچنین نتایج رگرسیون عوامل موثر بر انتخاب راهبردهای سازگاری با کمبود آب نشان داد که متغیرهای اندازه مزرعه، تمایل به حفاظت آب، اهمیت خطر و سرمایه اجتماعی می تواند ۲۷% تغییرات متغیر راهبردهای سازگاری با کمبود آب را پیشبینی نمایند.