استفاده از مدل ها، معادلات انتقالی، شبکه عصبی
سارا بلوک آذری؛ حسین بابازاده؛ نیازعلی ابراهیمی پاک؛ سیدحبیب موسوی جهرمی؛ هادی رمضانی اعتدالی
چکیده
در بهرهبرداری از آبهای با کیفیت پایین در مناطق خشک و نیمهخشک، مدیریت آبیاری برای افزایش بهرهوری مصرف آب ضروری میباشد. ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺗﺎﺑﻊ تولید آب- ﺷﻮری- ﻋﻤﻠﮑﺮد ابزار مهمی برای مدیریت آبیاری است. در این پژوهش، توانایی مدل گیاهی AquaCrop در مدیریتهای مختلف آبیاری و در سطوح مختلف شوری برای غلات عمده دشت قزوین شامل گندم، جو و ذرت ...
بیشتر
در بهرهبرداری از آبهای با کیفیت پایین در مناطق خشک و نیمهخشک، مدیریت آبیاری برای افزایش بهرهوری مصرف آب ضروری میباشد. ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺗﺎﺑﻊ تولید آب- ﺷﻮری- ﻋﻤﻠﮑﺮد ابزار مهمی برای مدیریت آبیاری است. در این پژوهش، توانایی مدل گیاهی AquaCrop در مدیریتهای مختلف آبیاری و در سطوح مختلف شوری برای غلات عمده دشت قزوین شامل گندم، جو و ذرت ارزیابی شد. نتایج بررسی، ضریب تبیین را برای عملکرد گندم، جو و ذرت به ترتیب 0/97، 0/86 و 0/91 نشان داد. بنابراین مدل مزبور در شرایط شوری و کمآبیاری با تقریب خوبی میتواند عملکرد را ارزیابی نماید. برای تعیین توابع تولید بهینه هر محصول نتایج مدل گیاهی با سه مدل رگرسیون ﺧﻄﯽ، غیرخطی و همچنین شبکه عصبی مصنوعی مقایسه گردید. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ مدل شبکه عصبی توانست عملکرد را نسبت به مدل AquaCrop با همبستگی بالا (0/99) برآورد نماید. در صورتی که این مقادیر در تابع خطی برای گیاه گندم و جو و ذرت به ترتیب0/98، 0/95، 0/78 و در تابع نمایی 0/92، 0/86 و 0/81 بود. همچنین، خطای محاسبه شده در روش شبکه عصبی برای گیاه گندم، جو، ذرت به ترتیب 40/16، 62/09 و 87/08 کیلوگرم بود که این میزان به ترتیب در مقایسه با مدل خطی 75%، 70% و 95% و نسبت به مدل نمایی 90%، 85% و 93% کاهش داشت. بهترین شبکه آموزش دیده برای تعیین تابع تولید آب- شوری برای جو و گندم پنج نرون و برای ذرت هفت نرون در ساختار شبکهی تک لایه معرفی گردید. تحلیل حساسیت به کار رفته برای گیاهان گندم وجو نشان داد که مدلهای رگرسیون خطی، نمایی و شبکه عصبی نسبت به پارامتر مقدار آب آبیاری و میزان شوری آب و خاک حساسیت کم دارند و تنها حساسیت گیاه ذرت نسبت به پارامتر شوری خاک در محدوده متوسط قرار گرفت.
حسین زاهدپور؛ وحید رضاوردی نژاد؛ حسین دهقانی سانیج
چکیده
ارتقاء بهرهوری و بازده کاربرد آب به علت محدودیت کمی و کیفی آب در ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. این مطالعه به منظور بررسی و تحلیل بازده کاربرد و بهرهوری آب در مقیاس مزرعهای در مزارع دشت نازلوی شهرستان ارومیه و در سال زراعی 95-1394 انجام شد. برای این منظور، پنج مزرعه گندم در کشت پاییزه و مزارع ذرت و کدو (هر کدام دو مزرعه) و آفتابگردان ...
بیشتر
ارتقاء بهرهوری و بازده کاربرد آب به علت محدودیت کمی و کیفی آب در ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. این مطالعه به منظور بررسی و تحلیل بازده کاربرد و بهرهوری آب در مقیاس مزرعهای در مزارع دشت نازلوی شهرستان ارومیه و در سال زراعی 95-1394 انجام شد. برای این منظور، پنج مزرعه گندم در کشت پاییزه و مزارع ذرت و کدو (هر کدام دو مزرعه) و آفتابگردان (یک مزرعه) برای کشت بهاره در نظر گرفته شد. روش آبیاری مزارع گندم، سطحی و بصورت نواری انتها بسته و محصولات کشت بهاره روش جویچهای و با شرایط انتها بسته بود.برای ارزیابی و اندازهگیری بازده کاربرد در هر رویداد آبیاری، عمق آبیاری، پارامترهای هندسی، مقدار تخلیهی رطوبت خاک در ناحیه ریشه قبل از آبیاری و پارامترهای مربوط به گیاه اندازهگیری شد. در پنج مزرعه زیر کشت گندم، در مجموع 21 رویداد آبیاری انجام شد و تمام آنها پایش و ارزیابی گردید. متوسط بازده کاربرد و انحراف معیار 21 رویداد آبیاری در این پنج مزرعه به ترتیب 9/30%و 5/19 درصد به دست آمد. برای سه محصول کشت بهاره، در مجموع 27 آبیاری ارزیابی گردید که متوسط بازده کاربرد محصولات آفتابگردان، کدو و ذرت به ترتیب 3/69%، 5/51% و 5/52 درصد محاسبه شد. متوسط انحراف معیار بازده کاربرد مزارع کشت بهاره حدود 9/13 درصد به دست آمد که نشان دهنده پراکنش کمتر بازدههای کاربرد کشت بهاره نسبت به کشت پاییزه بود. بر پایه نتایج، متوسط بهرهوری فیزیکی گندم 1/1 کیلوگرم بر مترمکعب به دست آمد. این شاخص برای محصولات آفتابگردان، کدو (تخم کدو) و ذرت به ترتیب 27/0، 17/0 و 02/7 کیلوگرم بر مترمکعب محاسبه گردید. همچنین متوسط بهرهوری اقتصادی گندم 4/14512 ریال بر مترمکعب و متوسط بهرهوری اقتصادی آفتابگردان، ذرت و کدو (تخم کدو) به ترتیب 6/20252، 9/13463 و 3/23305 ریال بر مترمکعب محاسبه گردید که نشان دهنده بالا بودن بهرهوری اقتصادی کدو (تخم کدو) و آفتابگردان میباشد. بطور کلی مدیریت زراعی در تمام محصولات از نظر کود و سموم مطابق توصیه علمی بود ولی مدیریت آبیاری در مزارع ضعف داشت. از دلایل اصلی کاهش بازده کاربرد آب در مزارع (به ویژه کشت پاییزه)، تسطیح ضعیف مزارع بود که باعث افزایش عمق آب کاربردی در مزارع می شد.
مصطفی یعقوب زاده؛ محسن احمدی؛ سعید برومند نسب؛ سید ابوالقاسم حقایقی مقدم
چکیده
تغییر اقلیم پدیدهای تأثیرگذار بر بسیاری از فرایندهای طبیعی از جمله چرخهی هیدرولوژی است. تبخیر-تعرق نیز به عنوان یکی از بخشهای چرخهی هیدرولوژی، دستخوش این تغییرات خواهد بود. به دلیل اهمیت تبخیر-تعرق در مدیریت منابع آب و برنامهریزی کشاورزی، تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تغییر اقلیم بر این فرآیند در دشت نیشابور انجام شد. بدین ...
بیشتر
تغییر اقلیم پدیدهای تأثیرگذار بر بسیاری از فرایندهای طبیعی از جمله چرخهی هیدرولوژی است. تبخیر-تعرق نیز به عنوان یکی از بخشهای چرخهی هیدرولوژی، دستخوش این تغییرات خواهد بود. به دلیل اهمیت تبخیر-تعرق در مدیریت منابع آب و برنامهریزی کشاورزی، تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تغییر اقلیم بر این فرآیند در دشت نیشابور انجام شد. بدین منظور با استفاده از مدل SWAP و اطلاعات هواشناسی و زراعی، تبخیر-تعرق برای پنج مزرعه در دشت نیشابور محاسبه شد. به منظور ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر تبخیر-تعرق واقعی گیاهان در مزارع تحت آبیاری، از مدلهای اقلیمی HADCM3، ECHAM5OMو CGCM3T47 تحت سناریوهای انتشار حدی (A2 و B1) و توازنی (A1B) و در مزارع دیم از مدل HADCM3 و سناریوهای انتشار حدی (A2 و B1) در دو دورهی 2039-2020 و 2099-2080 استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که تبخیر-تعرق مرجع روزانه در دوره 2099-2080 تحت سناریوی A2 بیشترین تفاوت را نسبت به تبخیر و تعرق دوره پایه (2011-1992) خواهد داشت. همچنین در هر سه سناریوی انتشار، مقادیر تبخیر-تعرق روزانه در دوره 2099-2080 نسبت به دوره 2039-2020 افزایش بیشتری خواهد یافت. در بین محصولات مورد تحقیق، گندم با حدود 12درصد تغییر نسبت به ذرت با 3 درصد تغییر، بیشترین تغییر تبخیر-تعرق را در دورههای آتی نسبت به دوره پایه در طی رشد نشان خواهد داد. ولی، میانگین کل تبخیر و تعرق دوره رشد ذرت (حدود 12 میلی متر بر روز) نسبت به محصولات دیگر بیشتر خواهد شد.